مترجم: بهاره شفیعزاده
منبع: HBR
اغلب گفته میشود به جز مرگ و مالیات، هیچ چیز قطعی دیگری در زندگی وجود ندارد. به همین دلیل، در زندگی حرفهای شما هم ممکن است زمانی وجود داشته باشد که رییس بدی داشته باشید یا رییسی که شاید برای شما بد باشد.
روسای ما ممکن است رسمی، بیعاطفه، بیثبات و بیانصاف باشند؛ ممکن است که تواناییهای ما را به خاطر رشد خودشان خفه کنند یا اینکه در زمره مدیران ریسکگریزی باشند که از هرگونه مساله دشواری که در مسیرشان قرار میگیرد، فرار میکنند. در واقع، مساله این نیست که آیا رییس بدی دارید یا نه، بلکه آنچه مهم است این است که شما چگونه با او برخورد میکنید.
در جریان مواجهه با یک رییس بد، معمولا مدیران ارشد خود را از مشکلاتی که برای کارکنانشان به وجود میآید، کنار میکشند یا اینکه با نگرش «این نیز میگذرد» به قضیه مینگرند. یا اینکه در موارد حادتر کارمند را مجبور به ترک کار و رفتن به شرکت دیگری میکنند که البته این اتفاق نیز پیامدهای منفی در پی دارد.
نقطه شروع برای برخورد با یک رییس بد، رویارویی با برخی
واقعیتهای مهم است. اول اینکه، رییس شما فارغ از اینکه فرد موثری است یا خیر،
عامل مهمی در بروز توانایی شما برای انجام کارتان به نحو احسن به شمار میرود و نقش
کلیدی در برداشت مدیران ارشد از عملکرد و پتانسیل حرفهای شما دارد. دوم اینکه، در
بیشتر سازمانها تغییر رییس برای یک کارمند در کوتاهمدت اگر غیرممکن نباشد، دشوار
است. اگر بیشتر دقیق شوید، متوجه میشوید که مدیران ارشد شما تواناییهای خاصی
دارند، برای مثال برقراری روابط نزدیک با یک مشتری کلیدی و مهم یا دارا بودن یک
تخصص خاص، از ارزشهای مدیران ارشد است که یک رییس فاقد آن است. پس، به جای آنکه روحیه
خود را از دست دهید یا اینکه در جستوجوی افرادی باشید که در محیط کاریتان مشکل
مشابه شما را داشته باشند، بهتر است به سوی بهبود شرایط قدم بردارید.
شرایط را بررسی کنید تا بتوانید موقعیت را به خوبی تشخیص دهید. اهداف و علایق رییس
شما چیست؟ چه چیزی برای او ارزشمند است؟ سرعت عمل شما یا توجهتان به جزئیات یا
مشارکت با سایر افراد گروه در اجرای ایدههای خلاقانه؟ دوست دارد چگونه درجریان
امور قرار بگیرد؟ با گزارشهای شفاهی یا مکتوب یا تجزیه و تحلیل مبتنی بر واقعیت؟
چگونه تصمیمگیری میکند؟ تحلیلی یا صرفا به منظور حمایت از افراد مورد اعتمادش؟
به چه مسائلی علاقهمند است و کدام مسائل را (با تغییرات دورهای اندک) به شما
محول میکند؟
با کمک به رییس خود در دستیابی به اهدافش و برقراری ارتباط
با مسائلی که برای او اهمیت دارد و نیز انجام کارها به شیوهای که او ترجیح میدهد،
میتوانید حس اعتماد را در وی ایجاد کرده و رابطه قابل قبولی را طی مدتی که با او
کار میکنید، داشته باشید. همچنین سعی کنید زمینههای تخصص و مهارت رییس خود را
شناسایی کنید تا بتوانید از تجربه و دانش او علمآموزی کنید. در اغلب موارد، زمانی
یک رییس احساس ارزش و اعتماد به نفس میکند که تمام اطلاعاتی که احساس میکند برای
انجام کار به آنها نیاز دارد را از طرف شما دریافت کند و به این ترتیب بذر روابط
مثبت کاشته میشود.
بدیهی است، این روشها خالی از خطا و اشتباه نیست و در برخی موارد شما نیازمند
برنامهریزی برای انتقال به یک موقعیت دیگر در سازمان هستید. مطمئن باشید رییس شما
از اهداف شغلی شما و همچنین بحثهای شما با روسای قبلی آگاه است. ممکن است رییس
شما با اهداف شغلیتان موافق باشد یا نباشد. به هر حال، آگاه کردن رییستان از گفتوگوهای
کاری گذشته، امکان برگزاری جلسات با مدیرانی از سازمان که با آنها در ارتباط بودید
را برای شما تسهیل میکند، زیرا وقتی رییس شما از میزان روابطتان با مدیران ارشد
آگاه باشد، مراجعه شما به آنها را به حساب چاپلوسی نمیگذارد. در چنین جلساتی،
حرفهای باشید، اما بگذارید مدیران شما بدانند که به دنبال موقعیت شغلی دیگری
هستید و تمایل دارید این اتفاق هرچه سریعتر رخ دهد. در طول مکالمه نسبت به هرگونه
صحبتی که بارقهای از امید در مورد رفتار رییس شما دارد و به شما نشانهای از موقت
بودن یا ذاتی بودن رفتار وی میدهد، توجه کنید.
جز در مواردی که شناخت خوبی از مدیران ارشد خود دارید، هرگز از رییستان به طور مستقیم انتقاد نکنید. با این حال، در مواقعی که تصمیم خود را مبنی بر تغییر موقعیت کاری یا محل کار خود گرفتهاید، بگذارید صدای اعتراض شما نشاندهنده اراده قویتان برای تغییر موقعیت باشد. در شرایطی که عملکرد خوبی داشته باشید و شرکت خواهان حفظ شما باشد، بیانی الزامآور از طرف شما، مبنی بر یافتن نقشی جدید در شرکت و تاکید بر آن، به خوبی به مدیران ارشد این علامت را میدهد که باید وارد ماجرا شده و دخالت کنند.
برخورد با یک رییس بد میتواند یکی از بدترین، وقایع زندگی حرفهای باشد. با این حال، شما میتوانید از این تجربه استفاده کنید. کار کردن با یک رییس بد، یکی از سازندهترین تجربیات یک رهبر آتی است، زیرا راههایی از مدیریت را که مطلوب دیگران نیست، به شما آموزش میدهد. فراتر از آن، روشهای بیان شده به منظور ایجاد روابط با یک رییس بد (شامل تمرکز بر اهداف و ارزشهای مدیریت، کشف چگونگی تحلیل اطلاعات و تصمیمگیری توسط وی) منجر به ساختن روابط سازندهتر با سایر افراد هم رتبه شما در محیط کاری نیز میشود.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ولی ایا همراه شدن با رییس شعبه و کمک کردن به رسیدن به هر هدفی که داره حتی نادرست و غیر منطقی درسته ؟؟؟؟؟
ولی ما به خاطر اینکه زیر ابمون بیش مسیول بالاتر نره این همراهی رو میکنیم و بعضا کارهای غیر قانونی و ..... که رییس موافق اون است رو انجام میدهیم و یا نادیده میکیریم و بعد تو مصاحبه ارتقا شغلی ام میکیم نه ما اکه این موارد و تو شعبه ببینیم به واحد بالاتر کزارش میدیم ولی عملکرد مان به واقع جکونه است هر جا هر جور به نفعمونه البته بهش میکن سیاست
هر کسی ام که صادق و یکرو باشه به نحوی متهم میشه !
بابا این بهاره قاطی داره بهاره در دانشگاه الزهرا هم کلاسیم بود که با پارتی کشوندنش بالا.
؟!!
سلام
ما در طول سالهای خدمتی خودمون حداقل ۵ تا رئیس ممکنه عوض کنیم و یکی از اونا قطعاْ بده یا با ما بده و هر بار هم باید بگیم این رئیس فعلی من همون بده است و میگذره به قولی:
این نیز بگذرد.
سلام خدمت همکار گرامی[لبخند]
وبلاگ خوبی دارید
وقت کردید به وبم سر بزنید
منتظر نظرتون هستم [گل]
عضو جدید باشگاه وبلاگنویسان بانکی
در وبلاگ بانک ملی ایران "رسول"
تا سلامی دیگر...[بدرود]
«این بانک، ملی است»
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد...
سلام خدمت شما
من ورودی جدید دانشگاه پیام نور رشته حسابداریم,سوال من از شمااین است که ایا این مدرک برای استخدام بانک معتبر است,؟من از شما که کارمند بانک هستید راهنایی میخواستم,چون واقعا از اینده شغلی خودم نگرانم.ممنون از وبلاگ خوبتون.
با سلام از مزایا ی کارمندان پاسارگاد بگید آیا مثه بانکهای دولتی هستن؟؟؟